با بزرگ شدن یه سری مسائلی که قبلا پذیرفته بودم بازم جون پیدا کردن و تبدیل شدن به یه سری سوال گنده که هرچی هم تلاش میکنم که از سر راهم برشون دارم فایده نداره دلیل آوردن،کتاب خوندن ...یه بار همینجوری که پیش پدر و مادرم نشسته بودم گفتم خدایی وجود نداره و اون دوتا انقد تعجب کرده بودن که من تا حالا ندیده بودم اینطوری تعجب کنن فکر کنم دیگه ازم نا امید شدن
بازدید : 333
جمعه 29 آبان 1399 زمان : 17:38